سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و شهادت پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم و خیانت اهل سقیفه

شاعر : ناشناس
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
قالب شعر : مربع ترکیب

از سـراپـای مـدیـنه گِـل غـم می‌ریـزد            اشک از دیـدۀ غـم‌بـار حـرم می‌ریـزد
از نـگـاه نـگـران، بـرق الـم می‌ریـزد            آه آرامـش زهـراسـت به هم می‌ریـزد


سایۀ خنده از این گـل‌کـده کم کم برود
یا قرار است که پیـغـمبر اکـرم برود؟

نـور از خـنده لب‌های تـرش می‌بـارید            از گـرفـتاری امت به جـزا می‌تـرسید
دربه در، در پی ارشاد بشر می‌گردید            مثل او هیچ رسـولی غـم و
اندوه ندیـد
در دلم شور عجیبی ست نمی‌دانم چیست
در گلو
بغض عجیبی ست نمی‌دانم چیست

دخترت زار به سر می‌زند ای وای دلم            در دلم غصه شرر می‌زند ای وای دلم
پدرم حـرف سپـر می‌زند ای وای دلم            حرف از داغ پسر
می‌زند ای وای دلم
دل بریـدن ز تو بابا بخـدا آسان نیست
بعد تو واسطۀ وحی خدا با ما کیست؟

این جوان کیست که از دیدن رویش در دل            غصه داخل شده و خنده ز لب شد زائل
گفت با لحن غریبانه ولی چون سائل:            بـا اجــازه بـگـذاریــد بــیــایــم داخــل
با ادب آمـد و در
پـیـش پـدر زانـو زد
پرده از صورت پوشیدۀ خود یک سو زد
مژده ای رحمت رحمان که سحر نزدیک است            ای رسول مدنی وقت سفر نزدیک است
شب بیچـارگی نسل بشر نزدیک است            وقت آتش زدن یاس و تبر نزدیک است
پـدر آمـاده رفـتـن بـه ســمـاوات ولـی
نگـران است بـرای غـم فـردای عـلـی
تکیه بر دست علی زد گـل باغ ایجـاد            نظـری کرد به زهـرا و دوبـاره افـتاد
به عـلی فاطـمه را بـاز امـانت می‌داد            داشت اما خبر از غصه زهـرا ای داد

این همه بی‌کسی ای وای سرم درد گرفت
دل سـرشار غـم شعـله‌ورم درد گرفت
او ز فردای حسین و حسنش داشت خبر            از خزان گشتن باغ و چمنش داشت خبر
از به آتـش زدن یاسـمنـش داشت خبر            از غم حیدر خیبر شکـنش داشت خبر
اشک از دیده فرو ریخت و روحش پر زد
پر زد و دختر مظلـومۀ او بر سر زد

نقد و بررسی